دوستان عزیزچنانچه به نرم افزار یا بازی یا کتاب خلاصه هر چی که نیاز داشتید در قسمت ارسال نظر اعلام کنید تا برای دانلود شما عزیزان فراهم کنیم welcom to my weblog(peyman ebrahimi ahmad abad

دانلود فیلم,آهنگ,نرم افزار,بازی,عکس,کتاب آموزشی
دانلود فیلم,آهنگ,نرم افزار,بازی,عکس,کتاب آموزشی
Today news

* دیوار بی‌اعتمادی 33 ساله میان ایران و آمریکا، حالا در ابعاد بزرگتری میان چین و آمریکا ساخته می‌شود

پس اگر باور داشته باشیم که دیوار بی‌اعتمادی 33 ساله‌ای میان ایران و آمریکا وجود دارد، می‌توانیم اینگونه نیز تصور کنیم یک دیوار "بزرگ" جدید بی‌اعتمادی دیگر که هر روز هم بیشتر بالا می‌رود، میان چین و آمریکا وجود دارد. اخیرا "وانگ جیسی"، رئیس دانشکده مطالعات بین‌الملل دانشگاه پاکستان و تحلیل‌گر راهبردی ارشد چینی، در مقاله‌ای تاثیرگذار که به همراه فرد دیگری نوشته شده، به سران پکن پیشنهاد داد تا افق دید خود را با جدیت بیشتری بر روی اصطلاح "قرن اقیانوس آرام [اصطلاحی برای اشاره به قرن بیست و یکم]" متمرکز کنند.

از نظر او و دیگر نویسنده این مقاله، چین حالا انتظار دارد که با او مانند یک قدرت رده اول جهانی برخورد شود. چین "با موفقیت بحران مالی جهانی 98-1997 را پشت سر گذاشت"، بحرانی که توانست "ضعف‌های جدی اقتصاد و سیاست‌های آمریکا را برای پکن آشکار کند. چین از ژاپن که دومین اقتصاد بزرگ جهان بود، پیشی گرفت و به نظر می‌رسد که حالا در زمینه قدرت سیاسی در جایگاه دوم جهان قرار گرفته باشد،... سران چین این موفقیت‌ها را مدیون آمریکا یا هیچ نظام آمریکای دیگری در دنیا نمی‌دانند."

* کشورهای در حال توسعه‌ای که ارزش‌ها و الگوی غربی را برگزیدند، این روزها با بی‌نظمی و آشوب دست به گریبانند

وانگ اضافه می‌کند که در چین از آمریکا "عموما به عنوان قدرتی رو به افول -در بلند مدت- یاد می‌شود... و حالا مساله این است که چند سال -و نه حتی چند دهه- باقی مانده تا چین جای آمریکا را به عنوان بزرگترین اقتصادی دنیا بگیرد... به عنوان بخشی از یک ساختار نوظهور." (این ساختار نوظهور می‌تواند اشاره‌ای به بریکس باشد)

در مجموع، همانطور که وانگ و همکارش در این مقاله مطرح کرده‌اند، چینی‌های دارای قدرت و نفوذ، مدل توسعه کشورشان را "به مثابه جایگزینی برای دموکراسی غربی و الگویی برای دیگر کشورهای در حال توسعه می‌دانند، زیرا بسیاری از کشورهای در حال توسعه که از ارزش‌ها و سیستم‌های سیاسی غربی استفاده می‌کنند، این روزها با بی‌نظمی و آشوب دست به گریبانند."

و حالا اگر چکیده تمام این نکات را در کنار هم بگذارید، دیدگاه چین در مورد جهان به دست می‌آید: آمریکای رو به افول، هنوز مشتاق تسلط بر جهان و حفظ قدرت خود برای سد کردن راه قدرت‌های نوظهور -چین و دیگر اعضای بریکس- در مسیر رسیدن به آینده روشنشان در قرن بیست و یکم است.

* آمریکا برای حفظ قدرت خود، باید در فکر گسترش «غرب» از طریق دموکراسی‌های عربی باشد

رویای خوش اوراسیایی برژینسکی

و حالا جالب است که بدانیم نخبگان سیاسی آمریکا همین دنیا را چگونه می‌بینند. شاید برای درک این موضوع هیچکس بهتر از مشاور امنیت ملی سابق، مهره کلیدی راه‌اندازی خط لوله بی‌تی‌سی [باکو-تفلیس-جیهان]، و در نهایت مشاور سایه اوباما، "دکتر زبیگنیو (زبیگ) برژینسکی" نباشد. او در آخرین کتابش با عنوان "دیدگاه راهبردی: آمریکا و بحران قدرت جهانی"، بدون خودداری و با شفافیت کامل در مورد این موضوع صحبت می‌کند.

همانطور که چینی‌ها نگاه راهبردی خود را بر روی دیگر کشورهای عضو بریکس حفظ کرده‌اند، برژینسکی نیز تمام توجه خود را به "دنیای قدیم" معطوف کرده است؛ دنیایی که این روزها دارد شکل جدیدی به خود می‌گیرد. او به این می‌اندیشد که اگر آمریکا بخواهد به طریقی، هژمونی جهانی خود را حفظ کند، باید در فکر "گسترش غرب" باشد. بدین معنا که ضمن تقویت اروپایی‌ها (به ویژه از منظر انرژی)، از ترکیه که از نظر واشنگتن می‌تواند الگویی برای دموکراسی‌های جدید عربی باشد، به شدت حمایت کند، و با روسیه، چه از نظر اقتصادی، و چه از نظر سیاسی وارد معامله شود -اما با شیوه‌ای به لحاظ راهبردی هوشیارانه و محتاط.

* آمریکا امیدوار است از طریق ترکیه بتواند به نفت و گاز آسیای مرکزی دسترسی پیدا کند

اما ترکیه نمی‌تواند الگویی مطابق میل آمریکا باشد، زیرا علی‌رغم وقوع بهار عربی، بعید به نظر می‌رسد که در کشورهای عربی، دست‌کم در آینده‌ای نزدیک، خبری از دموکراسی باشد. با این حال برژینسکی هنوز به ترکیه امیدوار و معتقد است که این کشور می‌تواند به اروپا و همینطور آمریکا، برای حل برخی از مسائل خاص در حوزه انرژی، با روش‌های بسیار عملی‌تری و به واسطه تسهیل "دسترسی بلامانع از طریق دریای خزر به نفت و گاز آسیای مرکزی" کمک کند.

* آمریکا و اروپا مجبورند تا با لغو تحریم‌ها و تهدیدها، برای خرید نفت، با ایران وارد مذاکره شوند

هر چند تحت شرایط کنونی، این تصورات نیز از مرز خیال‌پردازی‌های خوش‌بینانه فراتر نمی‌رود. در نهایت، ترکیه تنها می‌تواند یک کشور کلیدی ترانزیت در بازی بزرگ انرژی بر روی صفحه شطرنج اورسیا محسوب شود؛ یعنی همان ناحیه‌ای که من مدت‌ها است آن را "خط لولستان (pipelineistan)" می‌نامم. اگر اروپا بتواند هماهنگ و متفکرانه عمل کند، در نهایت خواهد توانست "جمهوری" دیکتاتوری ترکمنستان را که سرشار از منابع غنی انرژی است، به هر نحوی که شده متقاعد کند تا با چشمپوشی از همسایه قدرتمند خود، روسیه، هر چقدر که می‌خواهد به او گاز طبیعی بفروشد. و آنگاه هنوز مشکل نیاز به یک ماده انرژی‌زای دیگر باقی می‌ماند، که سناریوی پیشنهادی برای رفع آن، در حال حاضر بسیار نامحتمل به نظر می‌رسد: واشنگتن و بروکسل مجبور خواهند بود تا با کنار گذاشتن تحریم‌های زیان‌بخش و منع خرید نفت از ایران (و همینطور تمام این جنگ‌بازی‌های کنونی) با این کشور به طور جدی وارد معامله شوند.

* "اروپای دو موتوره" امید آمریکا به اقتدار دوباره غرب را زنده می‌کند

برژینسکی سپس ایده "اروپای دو موتوره" را به مثابه دریچه‌ای به آینده اقتدار آمریکا بر روی کره زمین پیشنهاد می‌دهد. این ایده را به شکل نسخه‌ای خوش‌بینانه، از سناریویی تصور کنید که در آن منطقه یورو تقریبا فرومی‌پاشد. او کماکان نقش اصلی را برای آن مایه‌دارهای بی‌کفایت بوروکراتیکی که در حال حاضر در بروکسل جمع شده و در حال اداره اتحادیه اروپا هستند، کنار می‌گذارد، اما از طرفی به حمایت از خیزش یک "اروپا"ی دیگر در خارج از منطقه یورو (شامل بیشتر کشورهای توریستی جنوب اروپا) می‌پردازد، البته با امکان جابه‌جایی به ظاهر آزاد جمعیت و کالا میان این دو اروپا. او اطمینان دارد- اطمینانی که می‌تواند بازتابی از رشته اصلی تفکرات واشنگتن باشد- که اروپای دو-موتوره، و ساندویچ دو نانه اوراسیا، که هنوز به شکل جدایی‌ناپذیری به آمریکا وابسته است، می‌تواند نقش‌آفرین بین‌المللی سرنوشت‌سازی برای باقی قرن بیست و یکم باشد.

* آمریکا می‌کوشد تا با نزدیک شدن به ترکیه و روسیه، اوراسیا را فتح کند

و البته در نهایت برژینسکی تمام احساساتش را به عنوان یک "کهنه‌سرباز سرد [کسی که سال‌ها در جریان "جنگ سرد" به مبارزه مشغول بوده است]" با هلهله کشیدن برای "ثبات آمریکایی در خاوردور" -با الهام از "نقشی که بریتانیا در قرن نوزدهم، به عنوان پایدارساز و ترازگر قاره اروپا بازی کرده بود"- بروز می‌دهد. احتمالا تا اینجا متوجه شده‌اید که با "سیاست‌مدار حامی زور" شماره یک دنیا، در قرن حاضر روبه‌رو هستیم. او سپس با سخاوت تایید می‌کند که هنوز هم احتمال شکل گرفتن "یک همکاری جهانی فراگیر آمریکایی-چینی" وجود دارد، اما تنها به شرطی که واشنگتن حضور چشمگیر ژئوپلتیک خود را در منطقه‌ای که دکتر هنوز هم "خاوردور" می‌نامد، حفظ کند -"خواه چین بپذیرد، خواه نه."

و البته پاسخ چین به طور قطع همان "نه" خواهد بود.

بله، تمام این سخنان به گوش ما آشنا است، زیرا این مواضع بخشی از سیاست‌های واقعی روز واشنگتن را تشکیل می‌دهد. در این مورد خاص، این ایده را می‌توان تنظیم تازه‌ای از مهمترین اثر برژینسکی ، یعنی "صفحه شطرنج بزرگ" (سال 1997) دانست، که در آن یک بار دیگر تصدیق می‌کند که "قاره عظیم فرا-اوراسیا، ناحیه مرکزی کل امور دنیا محسوب می‌شود." هر چند به نظر می‌رسد که این روزها، واقعیات دنیای خارج بالاخره به او آموخته‌اند که اوراسیا را نمی‌توان فتح کرد، و بهترین کاری که آمریکا می‌تواند بکند این است که بکوشد، روسیه و ترکیه را به سمت خود بکشد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ 7 / 3 / 1391برچسب:, توسط پیمان ابراهیمی

<